همایون شجریان در روزهای گذشته آوازی خوانده و منتشر کرده که با حاشیهها و واکنشهای متفاوتی مواجه شده است.
به نقل از بروخبر ، «همایون شجریان» در تاریخ 20 مرداد 1400 و در لایوی اینستاگرامی، آوازی را برپایهی سرودهی مشهوری از هوشنگ ابتهاج با مطلع «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست / تا اشارات نظر نامهرسان من و توست» اجرا کرد که با واکنشهایی در رسانهها همراه شد. در صورتیکه در لایوچتهای این چنینی، از آوازخوانانِ صاحبنام، کمنام و حتی گُمنام، آوازهایی بهمراتب بهتر، زیباتر و فنیتر شنیدهایم و دیدهایم که آن آوازها هیچگاه تا بدین حد مورد واکنش قرار نگرفته است.
شاید بهقول شیخ اجل سعدی شیرازی: «نشان بخت بلند است و طالع میمون / علیالصباح نظر بر جمال روزافزون / علیالخصوص کسی را که طبع موزون است/ چگونه دوست ندارد شمایل موزون!!»
بهزعم راقم این سطور، آواز همایون شجریان در لایو یادشده، جدا از ویژگیهای مثبتِ آن با مشکلات عدیدهای نیز روبروست. نخست، مایهگزینی وی است. بهیاد دارم در یکی از برنامههای تلویزیونی دستان از شبکه چهار تلویزیون، «علی جهاندار» غزلی از حافظ را در چندین دستگاه و مایه آوازی اجرا کرد و راقم این سطور متوجه نشد هدفِ آقای جهاندار، نشان دادن تبحرشان در گنجاندن این سروده در چندین مُدِ مبنای مختلف است و یا در همتنیدگیِ مکنوناتِ این سروده با حکمت متعالیِ هر یک از مقاماتِ سَردستگاه (یا بهقولی دوازده درآمدِ معمول ردیف موسیقی ملی) نیز منظورنظرِ ایشان است؟
اهالی فن آواز بهتر از نگارنده واقفاند که در گوشه بهگوشهی ردیف موسیقی ملی و در این چشمهی لایزال ایده و ملودی، پیامها و نشانهمعناهای خاصی نهفته است که در گزینش شعر (و یا برعکس در مایهگزینی) باید بسیار بهآنها دقت داشت.
اینکه همایون شجریان مایهی آوازی دشتی را برای این سروده مأخوذ داشته است البته محترم و قابل تأمل است ولی در خانوادهی بزرگِ دستگاه شور – بهعقیده نویسنده – دستگاه شور، آواز بیات زند و آواز افشاری گزینههای بهتر و منطقیتری با فحوای کلامِ «سایه» در این سروده بودند و در وهلهی بعدی – شاید – آواز ابوعطا و آواز دشتی و همچنین کردیبیات (حال کردیبیات را چه گوشهای از دستگاه شور منظور کنیم و یا یک آواز مستقل) میتواند در اولویتهای بعدیِ گزینش مایه قرار گیرد. بماند که دستگاه نوا و دستگاه همایون چقدر زیبا بهاین سروده مینشینند!
حال، فارغ از مایهگزینی که درصدِ بسیاری از آن بهسلیقه و زیباییشناسی ادبی- موسیقایی خواننده بازمیگردد، در خودِ اجرای آواز نیز کم و کاستیهایی مشهود و مسموع است. در بیت اول (نشود فاش کسی آنچه میان من و توست/ تا اشارات نظر نامهرسان من و توست) صدای همایون شجریان گرفته است و گویا وی صدایش را بهاصطلاح صاف نکرده است که این نقصان در عبارت «میان من و توست» در مصراعِ اولِ بیت اول، بیشتر نمود مییابد. بیت اول بدون کوچکترین تأکیدات کلامی و بهشکل روزنامهوار خوانده و اجرا شده و بهویژه در عبارت «تا اشارات نظر» در مصراع دوم که حقیقتاً یکی از مصراعهای زیبای سرودهی سایه است هم بسیار گذرا از آن عبور شده است.
نکتهی تمثیلی قابل تأمل در آواز و آوازخوانی، تفکیک قائل شدن در دو مقولهی گویندگی در برنامههای هنری و گویندگی اخبار است. یک مجری و گویندهی مسلط در برنامههای ادبی- هنری در هنگام خواندن متن موردنظر، فنونِ دکلماسیون را با احساسِ تمام به جا آورده و ترنم و ترقصِ موسیقی آواییِ خود را بهرُخ شنوندگان و بینندگان میکشد ولی درخصوص گویندگی خبر، فقط بهصحیح و دقیق خواندن متنِ خبر اکتفا شده و آنچنان از موسیقیِ آوایی و حتی احساس، خبری نیست.
بنابراین اجرای بیت اول این آواز توسط همایون شجریان بیشتر بهگویندگی خبر شبیه بود تا گویندگی در یک برنامه ادبی- هنری! و این ضعف بزرگی است. زیرا آغاز و مطلعِ آواز از حیث تحریک و انگیزشِ شنیداری مخاطب، یکی از مهمترین و حساسترین قسمتهای آواز است و یک شروعِ بیروح و بیرمق، درصد بسیاری از شنوندگان را در همان دقایق ابتدایی آواز حذف میکند.
در بیت دوم (روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید/ حالیا چشم جهانی نگران من و توست) و در مصراع دومِ آن، تازه صدای خواننده به اصطلاح جا میافتد! و تأکیدات کلامی – بهعقیده راقم این سطور – قابل قبولتر است.
در بیت سومِ آواز (گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید/ همه جا زمزمهی عشق نهان من و توست)، نکتهی تأملبرانگیز زبان بدن و بهعبارت صحیحتر اِکول همایون شجریان است. تکانهای نامتعارف، رگهای بیرون زده از گردن و پیشانی، حرکات نهچندان جالب شانهها و صورت و بهویژه میمیکِ عجیبِ صورت برای خواننده و آوازخوانی که کار تصویری میکند، اصلاً زیبنده و جالب نیست. اگر این موارد امری ناخودآگاه و غیرارادی است بایستی معلمانِ آوازِ همایون شجریان پیشترها وی را مطلع میکردند و اگر غیر از این است، خود بایستی در جهت رفع این نقیصه اقدام کند.
نکتهی جالب توجهی این آواز این است که بیش از نیمی از مدت زمانِ این قطعه آواز در یک منطقهی مُدال و آن هم در محدودهی مُد مبنای آواز دشتی اجرا شده و تنوع و تلونِ ملودیهای اجرایی همایون شجریان – آنهم با فقدانِ ساز و آوازِ سُلوی صِرف – قابل تحسین و تمجید است و نشان از قُوهی ملودیکالِ خوبِ مغزی او دارد.
در بیت آخر (این همه قصهی فردوس و تمنای بهشت/ گفتوگویی و خیالی ز جهان من و توست) که اشاره بهاوج (یا اوج و عشاق) دارد، تأکیدات کلامی خوب است ولی فرودِ نازیبا با طبیعتِ صداییِ ناهمایونِ همایون، زیبایی اجرای این بیت را کمرنگ ساخته است.
در نوشتاری از راقم این سطور که پیشتر درخصوص اجرای آواز در لایو اینستاگرامی توسط حمیدرضا نوربخش» ارائه شد، به این نکته تاکید شد که مکانیسمِ تولید و استخراج صوت در اغلبِ پیروانِ استاد فقید «محمدرضا شجریان» غیرطبیعی و نامطبوع است. حقیقتاً بهغیر از انگشتشمار هنرمندانی که محضر محمدرضا شجریان را درک کردند (از جمله مظفر شفیعی، جمالالدین منبری، بانو معصومه مهرعلی، مرحوم ایرج بسطامی و اقلیتی دیگر) بیشترِ رهروان و جویندگان و پویندگانِ راه و روش آوازی محمدرضا شجریان در فرآیندِ تولید و استخراج صوت حایز عارضهی صوتی بوده و طبیعتِ آوایی آنان – حال، خودآگاه یا ناخودآگاه – مخدوش و مغشوش است.
تأملبرانگیزتر آنکه، اگر مرحوم محمدرضا شجریان خود نیز این چنین میخواند، منحصر بهفرد خودِ او بود زیرا پیشینیانِ استاد بهکمّ و کیفِ آوایی او نمیخواندند ولی پسینیانِ مرحوم محمدرضا شجریان که بیشتر در ورطهی تقلید از وی افتادند، این راه و روشِ آوایی را اتخاذ داشتند که بهعقیدهی نگارنده، آوا و آوازِ آن محروم از هر حیث از آوا و آوازِ تمامی آن رهروانِ مقلد، زیباتر و بیمانندتر است.
البته گفتنی است که هدف از نگارش این نوشتار، مؤید سه مطلب بود. ابتدا اینکه بهعنوان یک شنونده و علاقمند بهآواز ایرانی برای آوازِ همایون شجریان ارزش قائل شده و در حد بضاعت کم خود این آواز را دقیق شنیده و با صَرف وقت این مرقومه را نگاشتم و دیگر اینکه، از آنجا که همایون شجریان دارای محبوبیت بسیاری در بین جوانان (بهخصوص جوانانِ آوازخوان و خواننده) است و آن عزیزانِ جوان خواسته یا ناخواسته از همایون شجریان تقلید و تبعیت میکنند، این سطور را با عقلانیت انتقادی و شکاکیت فلسفی خوانده و خود بهتحقیق و تفحص برآیند و از ویژگیهای خوب و مثبتِ نوشتار حاضر استفاده کرده و آنها را بهکار گیرند و از ضعفها و کاستیهای این مرقومه پرهیز کنند. اما مطلب سوم و آن اینکه، بهقول بزرگی “وحی از آنِ انبیا، الهام از آنِ عرفا و عقیدهی شخصی از آنِ همهی ماست!”