چین تا سال 1950 از نظر شاخص های کیفیت زندگی و رفاه، یکی از بدترین کشورهای جهان بود و به دلیل جمعیت بالا و فقر و بدبختی ساکنانش با بزرگترین معضل انسانی قرن دست و پنجه نرم می کرد. اما 50 سال گذشت و چین با تجارب موفق خود در زمینه فقرزدایی جهان را شگفت زده کرد.
طرح های چین در فقرزدایی برنامه هایی بسیار موفق بودند و این کشور توانست میلیون ها چینی را تنها طی 50 سال از شرایط فقر مطلق خارج کند و ضمن متوقف کردن روند پیشروی بحرانی انسانی، نیروی کار عظیمی بیافریند که قادرند معادلات جهانی را تغییر دهند.
رهبران این کشور برای حدود یک میلیاردونیم چینی که معادل یک پنجم جمعیت جهان هستند، امکانات بهداشتی، درمانی و آموزشی فراهم کرده اند. تا جاییکه نگارنده با وجود فاصله ای که با ایدئولوژی و منش فکری رهبران چین دارد، اجرای الگوی چین را برای بسیاری از کشورهای فقیر و یا در حال توسعه جهان مناسب می داند.
در قدم اول باید عوامل این تجربه موفق را جست و جو کرد که اولین و مهمترین عامل رشد اقتصادی پرشتاب چین است. ادغام در اقتصاد جهانی فرصت هایی در اختیار چین قرار داد تا از منافع و ظرفیت های دیگر کشور ها برای رشد و شکوفایی اقتصادی خود بهره ببرد.
اما پیوستن به اقتصاد آزاد به تنهایی سبب ساز چنین جهشی در رشد اقتصادی نیست همانطور که امروز کشورهای بی شماری در جهان اقتصاد خود را با سیاست بازار مدیریت می کنند. در حقیقت طرح های اقتصادی چین و لزوم اجرای بی کم و کاست این برنامه ها و هماهنگی و عزم جمعی در بین این ملت موجب رشد اقتصادی شد که منبع فقرزدایی است.
تا جاییکه امروز چین در بین کشور های در حال توسعه جهان، بیشترین نرخ فقرزدایی را دارد. از سویی ریشه کن شدن فقر به مساله و اولویت رهبران این کشور تبدیل شده بود. رهبران چین متعهد شده بودند تا این معضل را رفع کنند. تعهد در چین، هم ردیف با وعده و شعار در کشوری چون ایران نیست. یک مقام مسئول در کشور چین؛ آبرو، آینده و حتی جانش را پای مسئولیتی که به او محول شده می گذارد.
از این رو وقتی مقامات چینی متعهد می شوند که خوراک و پوشاک و مسکن شهروندان خود را تامین کنند و یا دسترسی تمام مردم این کشور را به آموزش و بهداشت میسر سازند، این عبارت زینت المجالس نخواهد بود و در عمل و در قالب برنامه ها و طرح هایی طی مدت مشخصی اجرایی می شود. همانطور که دیدیم و شد.
در حقیقت همین تعهد در بین مقامات و داشتن برنامه و استراتژی موجب شده چین به چنین رشد و توسعه بی نظیری دست پیدا کند. به عقیده نگارنده قدم اول در مسیر فقرزدایی در چین، اصلاحات اقتصادی و از میان برداشتن کنترل و تمرکز در اقتصاد بود که منجر شد در ادامه چینی ها طعم رسیدن به رفاه را بچشند.
چین بدون منابعی مثل نفت و گاز توانسته امکان خلق ثروت را برای شهروندانش فراهم کند و فقر مطلق را در آن سرزمین پر جمعیت ریشه کن کند.