سریالهای شخصیتمحور یا مستندهای پرتره قرار است هم آشناییزایی کند هم آشناییزدایی و تصورات غلط یا کلیشهای درباره یک شخصیت مشهور را اصلاح کند.
به گنقل از بروخبر، بدون شک نقد هر مجموعه تلویزیونی حق هر رسانهای است اما گاهی به قول حافظ که گفته بود نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، لازم است تا به نقد برخی از نقدها هم دست زد. یکی از رسانهها در نقد سریال “صبح آخرین روز” نوشته بود تمام تلاشهای صدا و سیما برای تقلیل وجهه ملی یک شهید هستهای و در تبیین این ادعا به ضعفهای ساختاری و فیلمنامهای اشاره کرده است.
سخن بر سر دفاع از ساختار تکنیکی و اجرایی اثر نیست، مسئله این است که اگر ضعفی هم بر این سویه سریال وارد باشد به دلیل توجه بیشتر قصه به سویههای تاریخی، سیاسی و موقعیت علمی قهرمان قصه است. گرچه تقدس یا اهمیت سوژه، التزام به فرمی جذاب را نفی نمیکند اما اتکا به آن برای نقد شخصیتپردازی سریال و اینکه قهرمان قصه تقلیل یافته، مبنای منطقی برای نقد اثر نیست.
ضمن اینکه در سریالهایی از این دست که با یک قهرمان واقعی مواجهیم نه قهرمان نمایشی و دراماتیک، وفاداری به حقیقت و پرهیز از تحریف شخصیت واقعی و قربانی کردن آن پای جذابیتهای دراماتیک خود میتواند به ضعف بزرگ و تحریف حقیقت منجر شود. ضمن اینکه سریال روایت یک زندگی واقعی است و اتفاقاً در بستر همین زندگی و مؤلفههای آن است که کسی مثل شهید شهریاری به یک قهرمان ملی و شخصیت واقعی بدل شده.
نمیتوان برای جذابیتهای سینمایی که بیشتر معطوف به سرگرمی است تا آگاهی، قهرمانی جعلی خلق کرد. بله میتوان برای جذابیت و هیجان بیشتر پای فیلمهای اکشن نشست و از سوپرمن بازیهای کاراکترهایش لذت برد اما در اینجا قرار است ما با تصویری از یک شخصیت و قهرمان واقعی مواجه شویم که مبتنی بر اسناد و پژوهش و در بستر ساختار زندگینامهای در حال روایت است و کارگردان نخواسته با الصاق برخی ویژگیها یا موقعیتهای جذاب اما جعلی سینمایی، مخاطب خود را مرعوب قهرمان قصه و شخصیتش کند.
در اینجا مخاطب نه با سوپرمن و سوپراستار که با یک ستاره علمی و ملی مواجه است که رفتارهای قهرمانانه او در فعالیتهای علمی و منشهای اخلاقیاش صورتبندی میشود. شخصیتی که بیش از صورت قهرمانی، سیرت قهرمانی دارد؛ قهرمانی که قهرمان بودنش حاصل منش و روش علمی اوست نه رفتارشناسی یک ابرقهرمان سینمایی!
در جایی از مطلب در نقد اظهارنظر کارگردان سریال که گفته بود «من ابتدا فکر کردم این سریال یک کار سیاسی است و بعد دیدم شخصیت او فراتر از اتفاقات سیاسی است.» این سخن به معنای ضعف یا عدم شناخت او معنا شده است این در حالی است که هر فیلمسازی که به روایت قصه شخصیتی علاقهمند میشود لزوماً نسبت به آن شناخت و اشراف کامل ندارد و پژوهش و تحقیق در مرحله پیش تولید برای همین جاهاست.
همچنانکه مخاطبی هم که پای این سریال مینشیند شاید آشناییاش با قهرمان قصه در همین حد باشد که نامی از او شنیده یا مثلاً بداند او یکی از دانشمندان فاخر هستهای بوده. اتفاقاً سریالهای شخصیت محور یا مستندهای پرتره قرار است هم آشناییزایی کند هم آشناییزدایی و تصورات غلط یا کلیشهای درباره یک شخصیت مشهور را اصلاح کند.
ضمن اینکه این سخن کارگردان بیش از آنکه بر ضعف شناختی او دلالت کند مؤکد حیرت او از ابعاد گوناگون این قهرمان است و اینکه شخصیت او فراتر از یک فرد سیاسی یا علمی است. این یعنی نه تنها شخصیت شهید شهریاری در سریال “صبح آخرین روز” تقلیل نیافته که ابعاد ملی بودن او تبیین و بازنمایی شده است.