به گزارش بروخبر به نقل از پول نیوز، انسان از لحظهای که وارد بازار کار میشود، اگر روال معمول را طی کند و با هیچ چالش یا مشکلی روبرو نشود، میتواند پس از گذشت دورهای که قانون تعیین کرده، به بازنشستگی نائل شود؛ بنابراین بازنشستگی جایگاهی است که از ابتدای شروع به کار، رسیدن به آن متصور و حتی آرزو میشود. امروزه هر خانوادهای یک بازنشسته را در بین اعضای خود دارد، بنابر این بخوبی با وضعیت بازنشستگی و شرایط بازنشستگان آشناست.
بحران شرایط نابرابر
مشکلات بازنشستگان از زمانی شروع میشود که از شرایط مساوی برخوردار نباشند. همین امر باعث میشود زندگیهای متفاوتی را تجربه کنند. این تفاوت زمانی بیشتر به چشم میآید که تاثیرات خود را بر زندگی گذاشته باشد؛ بنابراین آن چیزی که باعث تفاوتها میشود، وضعیت مالی یا شرایط خانوادگی است. اگر یک فرد شاغل در دوران زندگی با چالشهای خانوادگی روبرو باشد، این چالشها به دوران بازنشستگی منتقل میشود و زندگی او را با، اما و اگرهای بسیاری روبرو میکند. بی شک چالشهای خانوادگی قابل مدیریت کردن است و میتوان به اشکال مختلف از شدت و حدت بحرانهای آن کاست.
بحران چالشهای مالی
جدیترین چالشی که به هیچ عنوان نمیتوان آن را مدیریت کرد، چالشهای مالی ناشی از حقوقهای پایین بازنشستگان است. آمارها نشان میدهد که بیش از ۶۰ درصد بازنشستگان حداقل بگیر به پایین هستند، یعنی ماهیانه کمتر از ۷ میلیون تومان مستمری دریافت میکنند. این در شرایطی است که تورم اعلامی از سوی مرکز آمار، بیش از ۴۷ درصد است و بی شک نمیتوان با حقوق ۷ میلیون تومانی، پاسخگوی چالشهای زندگی بود. البته تفکر غلط بر این باور است که خانواده بازنشسته محدود شده و فرزندان او تشکیل خانواده داده و باری بر دوش بازنشسته نیست. این تفکر غلط گ مان میکند یک بازنشسته تنها باید پاسخگوی هزینههای خود و همسرش باشد، در صورتی که به اعضای خانواده یک بازنشسته عروس، داماد، نوه و اعضای خانواده آنها اضافه شده که برای پذیرایی از آنها باید هزینههای سنگین تری را متحمل شد و نمیتوان با نان خالی پذیرای آنها شد.
ورود به دوران خاص
بیشک بازنشستگی ورود به دورهای خاص و متفاوت است. فردی که یکباره با محیط کارش خداحافظی میکند، بناچار با محیط و شرایط متفاوتی در خانه و خانواده روبرو میشود. فردی که در محیط کار جایگاهی داشته و به کارکنان بسیاری امر و نهی میکرده، یکباره هیچ کاره و خانه نشین میشود، بدتر اینکه در خانه نیز مانند گذشته باید مطیع و فرمانبردار باشد. این شرایط و تحولات یکباره باعث میشود که فرد دچار سرخوردگی ناشی از تفکر بیخاصیتی شود. در نتیجه سعی میکند حضور خود را در خانه اثبات و نقش خود را به خانواده تحمیل کند. در این شرایط، ایرادگیریهای بیمورد شروع میشود که این ایرادگیریها باعث بروز کدورت بویژه در بین زن و شوهر میشود که در نهایت از بازنشستگی کابوسی میسازد که رویاهای گذشته را زیر سوال میبرد.
احساس زیادی بودن
از آنجا که بازنشستگی هیچ تاثیری در خانه و خانواده ندارد و مدیریت خانه همجون گذشته ادامه مییابد، فرد بیش از اندازه احساس زیادی بودن میکند و بیش از اندازه نسبت به جایگاه خود در خانواده حساس میشود. در این شرایط مرد نمیتواند مشکلات خود را با همسرش در میان بگذارد، زیرا گوش شنوایی وجود ندارد، بنابراین مرد بازنشسته جایی هم برای درد دل کردن و عقده گشایی ندارد که این نیز بر بحرانهای او میافزاید.
پناه بردن به نیمکتهای پارک
رفتار اعضای خانواده، نشان میدهد که اگر بازنشسته میخواهد همان عزت و آبرو را داشته باشد، نباید با گذشته تفاوتی کند، بنابر این برای آنکه بازنشسته جایگاه و اهمیت خود را از دست ندهد، ناچار میشود به هر بهانهای بدنبال خروج از خانه باشد. تنها جایی که برای او بازنشسته باقی میماند، نیمکتهای پارکهاست. اما در آنجا نیز با نگاههای سوال برانگیز رهگذران روبرو میشود. با این وصف خود را وارد جمع بازنشستگانی میکند که دور هم جمع میشوند تا از چالشها و مشکلات خود سخن بگویند، اما پس ازمدتی نیمکتهای پارک نیز جذابیت خود را از دست میدهد.
رهایی از بی خاصیت بودن
بازنشسته به ویژه اگر توان مالی مناسبی نداشته باشد، سعی میکند با انجام کار، هم درآمدزایی داشته باشد و هم از زیر نگاههای منتقدانه که او را به خاصیت بودن متهم میکند، رهایی یابد. در نتیجه به کارهایی رو میآورد که شاید در شأن او نباشد. نگهبانی، آبدارچی، نظافتچی، مسافرکشی، دستفروشی و بسیاری مشاغل دیگر که در شأن یک بازنشسته نیست، آخرین سنگر بازنشستگان است. اگرچه یک بازنشسته با انجام این قبیل مشاغل از احساس بیخاصیت بودن فاصله میگیرد، اما زیر بار فشارهای ناشی از توهینها و تحقیرهای این قبیل مشاغل، خرد میشود. با این وصف هنگامی که به خانه باز میگردد، متوجه میشود که جایگاه و احترامش در خانواده بازگشته و با گفتن خسته نباشی هنگام ورود، باز هم به او احترام میگذارند.
بدست آوردن شغل برازنده
نکته بسیار مهم، بدست آوردن شغلی است که برازنده بازنشسته باشد. بازنشسته به خوبی میتواند با کسب مهارت، به مشاغلی همچون تولید و ساخت صنایع دستی یا کارهای سبکی از این دست روی بیاورد. این قبیل کارها هم درآمد خوبی دارد، هم باعث آرامش روح و روان بازنشسته میشود. از سوی دیگر شخصیت او نیز زیر سوال نمیرود.
تفاوت بازنشستگی ایران با جهان
البته بازنشستگی مرحله جدیدی از زندگی است که در تمام دنیا تعریف خاصی دارد، اما در کشور ما مفهوم بازنشستگی ورود به مرحلهای بسیار سختتر از دوران اشتغال است. رسیدن به سن بالا، ناتوانی در انجام بسیاری از امور، بیماریهایی همچون کمردرد، پادرد، بیماریهای قلبی و بسیاری موارد دیگر دایره فعالیت بازنشسته را محدود میکند. این در حالی است که مفهوم بازنشستگی باید استراحت پس از دوران طاقت فرسای اشتغال باشد، اما میبینیم که بازنشستگی در ایران ورود به مرحلهای بسیار سختتر و طاقت فرساتر از دوران اشتغال است، مگر برای کسانی که توان مالی قابل توجهی داشته و میتوانند به آرامش و آسایش بازنشستگی برسند.
دکتر زهرا نظری مهر / حقوقدان