من دهها بار با آقای حسنزاده آملی در قم و تبریز و شهرهای دیگر ساعتها نشسته و گفتوگو کردهام و هرگز از ایشان چنین ادعای صوفیانهای نشنیدهام.
به نقل از بروخبر ، با درگذشت میراثدار برجسته و گرانمایه سه مکتب فلسفی، عرفانی و سلوکی، حضرت آیتالله حسنزاده آملی (رضوان الله تعالی علیه)، شاید کمتر کسی گمان میکرد که “مخالفان” و “منتقدان” عرفان و اسلام و انقلاب این چنین بر آن عارف ربّانی و سالک توحیدی بتازند و عامدانه و ارادی او را هدف تیر طعنهها و تهمتها قرار دهند. این گمان به ویژه از این جهت تقویت میشد که علامه حسن زاده آملی به دلیل بیش از دو دهه بیماری، عملا از عرصههای سیاسی و اجتماعی دور بودند و در این سالها کمتر خبر یا اظهارنظری از ایشان به گوش میرسید.
اما گویا این ظنّ خطا بود و روشنترین گواه آن هم در همان روزهای نخست پس از رحلت علامه به ظهور رسید؛ وقتی که محسن کدیور که خود مدتی شاگرد آیتالله حسنزاده آملی بوده، در یادداشتی تلگرامی با عنوان “سرگرم ملکوت و غافل از رنج مردم در ناسوت / حسن حسنزاده آملی عالِمی از دوران سپری شده” به ارزیابی زندگی مرحوم علامه پرداخت و مغرضانه و کینتوزانه نوشت:
“حسنزاده در نسخهشناسی فلسفی و عرفانی و در ریاضیات و هیئت قدیم متبحر بود. اما این تبحر دلالتی بر “شعور سیاسی” ندارد. تسلط بر فقه، فلسفه، و عرفان و دیگر علوم اسلامی یک چیز است، و شعور و بینش سیاسی و اجتماعی چیز دیگر. تمایز علوم دینی از علوم سیاسی بلکه از سیاست روزمره یک اصل اساسی است. با سیر و سلوک عرفانی نه میتوان در دانشهای تجربی ادعایی کرد، و نه در عالَم سیاست موضع درستی گرفت. حسن زاده راه استاد خود سیدمحمد حسین طباطبایی را نرفت. آخرین پیام طباطبایی (نیمه اول پائیز 1360) این بود: “در این انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن اسلام بود.”
البته شاید برخی بگویند از کسی که با اقامت در کارولینای شمالی آمریکا و قبول پروژههای پژوهشی درباره دگراندیشی شیعی برای دانشگاه دوک و بنیاد کارنگی، دم از ایستادن در کنار مردم میزند و اظهار نظر یک فیلسوف عارف درباره مقام معظم رهبری را، به رغم تمام زهد و اِعراضی که از تمام دستگاههای حکومتی و مناصب سیاسی داشت، نایستادن کنار مردم مینامد؛ انتساب مطلبی کذب به علامه طباطبایی (ره) و نشر چند بارۀ دروغ امر غریبی نیست و نباید از یک چنین کسانی بیش از این انتظاری داشت.
اما کاش دامنۀ این انتقادات و افتراها به همین جا محدود میشد و به جای این که چهرۀ علامه را در شبکههای مجازی به صورت عوامانه و شعاری زیر تیغِ تهمت و تحریف و تقطیع کدر کنند؛ او را مثل هر متفکر صاحبِ نظر و نظریهای در جمع متخصصان ساحتِ حکمت و عرفان، نقد علمی میکردند.
در تازهترین دور از این قبیل تهمتها اخیراً فایلی صوتی در برخی گروههای مختلف تلگرامی و واتساپی دست به دست میشود که در آن شخصی ادعا میکند دکتر سید یحیی یثربی در سفری 14 روزه به مشهد با مرحوم آیتالله حسنزاده آملی و دکتر ابراهیمی دینانی همراه بوده و از آیتالله حسنزاده آملی نقل کرده است که ایشان زیارت امام رضا (ع) نمیرفتند و میگفتند که: من ولیّ حی هستم و امام رضا (ع) ولی مرده!
در واکنش به این اظهارات، دکتر یثربی با انتشار یادداشتی کوتاه در کانال شخصیاش نوشت:
“من اعلام میکنم که نه از این سفر و نه از اظهارات آن مرحوم چنین چیزی به یاد نمیآورم. بنابراین گوینده که مدعی است از من چنین سخنانی را شنیده است و فایل صوتی آن را هم دارد، این فایل را منتشر کند تا معلوم شود من فراموش کردهام یا این که این خبر اشتباه و یا دروغ است. من دهها بار با آقای حسنزاده آملی در قم و تبریز و شهرهای دیگر ساعتها نشسته و گفتگو کردهام، و هرگز از ایشان چنین ادعای صوفیانهای نشنیدهام. خداوند ایشان و همه ما را بیامرزد!”
امیدواریم که این تکذیبیه پایانبخش این قبیل نزاعهای بیبنیاد و دروغی باشد که سعی دارد “چهره دلربای آن گنجینه و سردارِ علم عرفان وجودی – شهودی و سالارِ سلوک توحیدی را مخدوش و کَدِر نمایند تا جامعه علمی، به ویژه نسل جوانِ تشنه معرفت عرفانی و شیفته معنویت متعالیه را از چشمه زلال معارف آن رحیل محروم سازند”؛ بمنّه و کرمه!