واکسیناسیون همگانی، کلید باز شدن قفل درهای کشورها به روی گردشگران است و بهنظر میرسد گامهای ابتدایی آن در برخی کشورهای جهان نیز برداشته شده است، نمونه آن در انگلیس که نزدیک به ۶۰ درصد واکسن کرونا را دریافت کرده و سفر به ۱۰ کشور برایشان مجاز شده است. اما آیا گردشگری در دوران پساکرونا دارای همان مولفههای گردشگری پیش از شروع پاندمی است یا توریستها سلایقشان تفاوت پیدا کرده است؟ به عنوان مثال اگر پیشتر سفر به فرانسه با بازدید از برج ایفل، سفر به آمریکا با دیدن مجسمه آزادی یا سفر به ایران با قدم زدن در میدان نقش جهان پرجاذبه بود، همچنان گردشگران براساس همین جاذبهها دست به انتخاب مقصد میزنند یا سلیقه سفر آنها تغییر پیدا کرده است؟ به گفته کارشناسان تجربه پاندمی و قرنطینه، تغییراتی در سبک سفر گردشگران به همراه داشته و از این روست که سیاستگذاران این صنعت ضمن بررسی علایق گردشگران بهدنبال راههای جدید جذب گردشگر هستند. در همین راستا برندسازی دوباره در این صنعت درحال شکل گرفتن است و هر کدام از کشورها میکوشند در کنار جاذبههای گذشته، مقاصد جدیدی را معرفی کنند تا سهم بیشتری از بازار گردشگری که درحال بلند شدن از زیر بار کرونا است داشته باشند.
به نقل از بروخبر، شیراکاوا- گو، روستایی که درحال تبدیل شدن به یکی از مقاصد اصلی گردشگری ژاپن است.
ایجاد و ساخت برند تجاری برای هر مقصد گردشگری یکی از مهمترین اقدامات برای پساکرونا است و درحالحاضر نجات گردشگری در گرو پذیرش تغییر است و «برتری در گردشگری» بهترین دستورالعمل اقتصادی برای پساکرونا است.عملکردها برای دستیابی به اصول برتری در گردشگری یک امر ضروری و مسلم است. در واقع برتری در گردشگری بهترین رویکرد پساکرونا جهت ایجاد امید اقتصادی برای بسیاری از مقاصد در سراسر جهان و یک قطعیت برای حفظ بهبودی اقتصاد پایدار است.شورای جهانی سفر و گردشگری در تحقیقات خود درباره آسیبهای پاندمی کرونا بر گردشگری نشان داد که بازار گردشگری جهان خسارت حدود ۵/ ۴ تریلیون دلاری متحمل شده است تا در سال ۲۰۲۰ سهم آن در اقتصاد جهانی به ۷/ ۴ درصد برسد. در واقع سهم گردشگری در تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۰ در مقایسه با مدت مشابه آن در سال ۲۰۱۹ تقریبا نصف شده و این درحالی است که اقتصاد جهانی در سال ۲۰۲۰ تنها کاهش ۷/ ۳ درصدی را تجربه کرده بود.
همهگیری کرونا درسهای بسیاری را به مقاصد گردشگری و مشاغل آموخته است که مهمترین آن نیاز به بازآفرینی مجدد این بخش است که برای توجه مجدد بازار جهانی به این بازار نیازمند ارائه و انجام اقداماتی لازم و ضروری است. شیوع کرونا، بسیاری از افراد را مجبور به نوآوری و تکمیل آخرین فناوریها با استفاده از پیشرفتهترین سیستمهای عامل دیجیتالی کرده است. با توجه به تحولات عمده جدید انتظار میرود که شرایط سخت اقتصادی تا حدودی مهار شود؛ زیرا برخی از کشورهای کوچک و وابسته به بازار گردشگری در دریای کارائیب و آمریکای مرکزی با بیشترین تاثیر از رکود اقتصادی مواجه شدند. کاستاریکا در سال ۲۰۲۰ با کاهش ۴۸ درصدی درآمد گردشگری روبهرو شد که نشاندهنده کاهش ۱/ ۲ درصدی تولید ناخالص داخلی این کشور است.
رکود اقتصادی ناشی از کووید-۱۹ واقعیت تلخی است که هر مقصد گردشگری در سراسر جهان با آن مواجه است. پیش از همهگیری، بازار گردشگری جهانی به طرز باورنکردنی رقابتی بود و این خود چالشی دیگر برای بهکارگیری استراتژیهای تازه، محکم و اساسی است که تنها میتواند با ایجاد تغییر ذهنیت قدیمی، تغییر پارادایم و تمایل به انجام کارهای متفاوت تحقق یابد. مهمترین و بهترین اقدام در جهت بازآفرینی مجدد گردشگری ایجاد برندسازی مقصد است تا تجارت گردشگری به برتری جدیدی در جهان دست یابد. با توجه به گفته ارسطو که «برتری هرگز تصادفی نیست بلکه نتیجه هدف والا، تلاش صادقانه و اجرای هوشمندانه است و انتخاب، نه شانس، سرنوشت شما را تعیین میکند» برتری در گردشگری دستورالعمل ضروری برای پساکرونا است که هر مقصد گردشگری باید آن را تایید کند. رسیدن به برتری در گردشگری فراتر از یک انتظار باید بهعنوان یک ذهنیت و هدف اصلی ساخته شود که این امر یک اصل تغییرناپذیر مبتنی بر استانداردهای اخلاقی است که باعث جدا شدن مقصد گردشگری از رقابت میشود. در واقع این امر تنها با اتحاد بین تمامی فعالان این بخش با توجه به ارزشهای هر جامعه تحقق مییابد. بنابراین تمامی مقاصد گردشگری جهان باید اقدام به ایجاد برندسازی مقصد کرده و خود را برای چالشهای پساکرونا آماده کنند. برندسازی مقصد ابزار قدرتمندی برای هدفمند کردن و بازآفرینی است که با آموزش و تمرین ایجاد میشود؛ زیرا بدون ساختن یک برند تجاری برای مقصد توریستی هیچگونه «برتری در جهانگردی» ایجاد نمیشود.
ساخت برند تجاری پس از کرونا، نیازمند آمادگی جامعه هدف برای تحقق این مقصود است. این امر مستلزم تمرکز بر آمادهسازی و آموزش همه افراد محلی، ساکنان و کارمندان در یک جامعه است که نهتنها بازیابی مجدد گردشگری را تجربه میکنند بلکه به برتری این بخش دست مییابند. بنابراین رفتارها و عملکردهای مردم محلی بخش جزئی از ایجاد برند تجاری مقصد است. از این رو، جوامع نیاز فوری به آموزش و تجهیز جامعه در همه سطوح دارند که این امر با ارزیابی خود و تغییر شکل ارزشهای شخصی و اجتماعی آغاز میشود. این موارد، فضا و زمان را برای هر مقصد گردشگری در سراسر جهان فراهم میکند تا با نام تجاری کشور همسو باشد. همچنین این فرصت را برای هر مقصد گردشگری فراهم میکند تا به معرفی خود و پتانسیلهای مقصد بپردازد. به عبارت دیگر، شرایط را برای فعالان گردشگری تسهیل میکند تا هویتی برای مقصد خود بسازند که از این طریق بازار جهانی آنها را متمایز کند. در واقع برندسازی مقصد با توجه به شرایط موجود، شرط لازم برای مقاصد گردشگری برای بازگشت است و این شروعی برای بهبودی و حفظ رقابت است.
قدرت برند تجاری در یک مقصد، مردم آن است؛ زیرا گردشگران بدون ارائهدهندگان خدمات نمیتوانند تجربه خوبی از سفر به آن مقصد داشته باشند. با این حال برند مقصد گردشگری است که جذابیت را برای توریست و ارتباط او با مقصد ایجاد میکند. هیچ دستور خاصی برای ساختن یک برند تجاری مقصد در جهان وجود ندارد و این زمانبر است و نیاز به فعالیت تمامی جامعه دارد که یک روند پیچیده و پرزحمتی را طی میکند. تعهدپذیری مستمر افراد با انگیزه بالا ضروری است که ساکنان محلی در یک جامعه باید در آن درگیر شوند. در راستای رسیدن به این هدف، باید به تمامی فعالان گردشگری و ساکنان محلی فرصت داده شود تا با آموزش و دانشپذیری به شناخت و درکی از مهارتهای منحصربهفرد خود دست یابند اما پیش از آن دولتها باید چشمانداز و هدف را برای مقصد ترسیم کرده و آن را برای فعالان مشخص کنند. اطلاعات مربوط به توسعه برند تجاری مقصد، از جمله اهمیت نقش شهروندان و تشویق آنها در رسیدن به اصول برتری گردشگری باید به فعالان ارائه شود.